سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

فرامرز در سال 1345 هجری شمسی در روستای المشیر از توابع شهرستان قائم‌شهر در خانواده‌ای مذهبی چشم به گیتی گشود. در هفت سالگی وارد مدرسه الهام روستای المشیر شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به اتمام رساند. مقطع راهنمایی را که همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی بود در مدرسه نهضت‌المشیر با موفقیت سپری نمود.سرانجام برای گذراندن دوره متوسطه وارد دبیرستان آیت الله طالقانی ساری شد ودر سال 1364 موفق به اخذ دیپلم در رشته علوم انسانی گردید. فرامرز از همان اوان کودکی و نوجوانی عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بود و همراه پدر باوفایش در مراسم مذهبی،‌هیئت‌ها و حسینیه ها شرکت فعال داشت و نسبت به انجام فرائض دینی مقیّد بود. در امور زندگی خانوادگی احساس مسئولیت می‌نمود و برای والدین خود فرزندی دلسوز و یاری مهربان بود.

فعالیت شهید بعد از انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس

پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، فرامز که در دبیرستان آیت‌الله طالقانی مشغول تحصیل بود به منظور حفظ دستاورد‌های انقلاب اسلامی با احساس وظیفه انقلابی‌،‌به عضویت بسیج مدرسه درآمد ودر قالب دانش‌آموز بسیجی به فعالیت پرداخت. همچنین عضو پایگاه بسیج روستای المشیر بود. که با نیروهای جوان بسیجی روستا همکاری نزدیکی داشت البته پدر مرحومش از اعضای فعال بسیج بود. که در تشویق و ترغیب وی نقش موثری داشت. کماکان در مراسم مذهبی و دسته‌جات عزاداری فعالیت چشمگیری داشت.

ویژگی‌های اخلاقی


شهید فرامرز اسدیان فردی متواضع و وارسته بود، ازمتانت و وقارخاصی برخوردار بود نسبت به والدین و اعضای خانواده و دوستان احترام خاصی قائل بود، اهل نزاع و خشونت نبود نسبت به زیردستان و دوستان خود مهربان بود.

چگونگی شهادت

فرامرز در سال 1365 به منظور انجام خدمت مقدس سربازی پس ازگذراندن دوره‌های آموزشی در سراب با درجه گروهبان دومی با مسئولیت فرماندهی دسته عملیاتی به منطقه میمک اعزام و افتخار حضور در جبهه های حق علیه باطل را پیدا کرد و داوطلبانه در عملیات نصر2شرکت داشت که در این عملیات پیروزی‌هایی نصیب ارتش اسلام شد.

مجدداً در عملیات نصر6 شرکت نمود که پس از 2 مرحله عملیات پیروزمندانه در مرحله سوم عملیات به دنبال جنگی نابرابر با دشمن بعثی در مورخه 24/4/66 براثراصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیتنامه شهید فرامرز اسدیان

بسم رب الشهدا و الصدیقین

درغربت اگر مرگ بگیرد بدنم را

مادر ندارم که بدوزد کفنم را

تابوت مرا جای بلندی بگذارید

تا باد برد بوی مرا در وطن من

بنام خداو به نام بزرگ مردانی که آزادانه زندگی کرده‌اند و سربلند به آغوش شهادت رفته‌اند و بنام بزرگ سنگر دارانی که مکتب اسلام را در لحظات حساس یاری کرده‌اند و با درود بر شیرانی که با فریاد خود اسارت قرون خود را دریده‌اند. این حقیر فرامرز اسدیان المشیری هم جزء کوچکی هستم از دریای بیکران انسان‌هایی که برای آزادی برخاسته‌اند که تن به خدمت در راه مقدس آرمان‌های اسلامی خود داده ام و اگر در این راه جان باخته‌ام که نهایت افتخار من است و من نیز همچون دیگر شهدا به خیل عظیم این راه روان راه حق پیوسته‌ام و اما وصی من پدرم است که از زحماتی که برایم کشیده است نهایت سپاس را دارم و امیدوارم که مرا مورد عفو قرار دهد و از مادرم تقاضا دارم به سپاس شیرپاکی که مرا خورانیده و پرورشم داده است در شهادتم سوگواری و گریه نکند و سکوت و تحمل را پیشه خود سازد و به خواهرم می‌گویم که باید زینب گونه رسالت و پیام مرا بردوش بکشد که پیشه همه بازماندگان شهداء صدراسلام تاکنون چنین بوده است. واز آنجایی که از صدراسلام تاکنون چنین مرسوم بوده است که هرپرچم نصرمن الله و فتح قریب که ازدست سرداری برزمین می‌افتد سردار تازه نفس دیگری آن را برافراشته می‌سازد و به برادرم کیومرث سفارش می‌کنم که رهرو خط دفاع از اسلام و قرآن باشد و راهم را ادامه دهد و در مورد دوستان که همیشه چون مشت های به هم گره شده درهم فشرده بودیم اتحاد و باهم بودن را وصیت می‌کنم و این انگشتان یک مشت را همیشه در هم فشرده می‌خواهم. والسلام .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

منبع: www.shahed-alamshir.ir





طبقه بندی: زندگینامه شهید فرامرز اسدیان
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 شهریور 21 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin

قالب وبلاگ