سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

غدیر 

خواستم عشق را نظاره کنم

چشم‌ها را پر از ستاره کنم

خواستم تا که از شب شعرم

قطعه‌ای نذر جشنواره کنم

ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ جمعه 92 مهر 19 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
بخوان به گوش سحرها اذان علی اکبر
بخوان دوباره برایم بخوان علی اکبر
 
لب ترک ترکت را به هم بزن اما
تکان نخور که نپاشد جهان علی اکبر
 
دوباره داغ پیمبر تحملش سخت است
نرو جوانی حیدر بمان علی اکبر
 
به دست غصه نده چشم دخترانم را
تمام دلخوشی کاروان علی اکبر
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 شهریور 28 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر


هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر ولادت با سعادت و پر برکت امام هشتم آقا امام رضا (ع) را به تمام مسلمانان عالم تبریک عرض می نماید.


چشمه های خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند
...

قیصر امین پور





طبقه بندی: شعر، روستای المشیر، تبریک، قیصر امین پور، هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر، هیئت بیت العباس (ع)، هیئت، ولادت امام رضا (ع)
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 26 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

بند چهارم: کربلا

 در گوش عرش، ناله‌ی طفلِ رباب بود

 جایی که ماه را کفن از آفتاب بود

 

آلِ رسول تشنه و تنها و بی‌پناه

با آنکه اسب‌های عرب سیرِ آب بود

 

افلاک دور فاطمه زنجیر می‌زدند 

 ارکان کعبه، پای ستوران خراب بود

 

بر کهکشان شیری زهرا چه‌ها نرفت!

شور قیامتی شد و دنیا به خواب بود

 

ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 12 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

بند سوم: حضرت علی‌اکبر (ع)

 اکبر به پا نشد..که میدان روانه شد 

 اللهُ اکبر از ... که قیامت به پا نشد

 

هفت آسمان به هیبت حیدر رجوع کرد

گویی عقاب، از سرِ هفت آشیانه شد

 

هم تشنه تیغ می‌زد و هم تشنه می‌شکست

حاجت نبود کز سر و دستش روا نشد

 


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 12 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

بند دوم: حضرت علی‌اصغر (ع)

 آمد حسین، «اصغرخود» را به کف گرفت

تیری گلویِ پاک خدا را هدف گرفت

 

ابلیس را ببین که چه فرق از علی شکافت

صیاد را ببین که چه دُر از صدف گرفت

 

از عرش،‌ جبرییل امین، هَی‌کُنان رسید

در خاک و خون نشست و ربابش به دف گرفت

 


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 شهریور 11 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

 بند اول: حضرت ابوالفضل (ع)

 وقتی که آه، بر لبِ عباس، ناله کرد

در ذهن خویش، یاد بتولِ سه ساله کرد

 

 فریاد ریخت از غم شش‌ماهه‌ی حسین

گویی که چشم فاطمه خون در پیاله کرد

 

یک دست او عَلَم شد و دست دگر قلم

غم را برای شیعه‌ی مولا حواله کرد


 

شق‌القمر قمر شد و از نام خود گذشت

اسطوره را به نام «برادر» قباله کرد

 

ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 شهریور 11 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

قالب وبلاگ