خواستم عشق را نظاره کنم
چشمها را پر از ستاره کنم
خواستم تا که از شب شعرم
قطعهای نذر جشنواره کنم
عشق فرمود نذر نام علی
صد و ده بار استخاره کنم
گر که شعری قشنگ میخواهم
به علی بیشتر اشاره کنم
میشود با حروف نام علی
وزن اشعار را اداره کنم
جای دارد به وصف این آقا
هر چه میبینم استعاره کنم
گر چه اینها به ما نمیگنجد
بحر در کوزهها نمیگنجد
هر صفا با علی صفا دارد
هر کسی با علی خدا دارد
روی قلب ستاره بنویسید
مثل آقای ما کجا دارد
چه کسی جز امام اول ما
پسرش شهر کربلا دارد
هر چه دارد مسیح مریم از
خاک نعلین مرتضی دارد
وقت معراج جز علی چه کسی
جا به دوش فرشتهها دارد
یا کدامین بزرگ در دنیا
دور خود اینقدر گدا دارد
عشق اگر عشق هم بود تنها
با ولای علی بها دارد
آیت والی الولی مددی
صد و ده بار یا علی مددی
صاحب رودخانه کوثر
دست پروردهاش بود بوذر
آن امامی که در زمان نماز
میدهد در رکوع انگشتر
آنکه در لابلای جنگ احد
با نود زخم میکند محشر
آن بزرگی که کار کوچک او
کندن چارچوبه خیبر
آن جوانی که عبدودها را
با یکی ضربه میکند بی سر
ذکر هر پهلوان به میدانها
اسدالله یا علی حیدر
آنکه محضش وقوع ردالشمس
میشود با دعای پیغمبر
دافع سیئاتمان حیدر
عجلوا بالصلاتمان حیدر
کاش میشد خطابمان بکند
با نگاهی شرابمان بکند
کاش میشد ابوتراب جهان
زیر پایش ترابمان بکند
تو دعا کن نیاید آن روزی
که بخواهد جوابمان بکند
ما گناه کبیرهایم اما
کاش آقا ثوابمان بکند
ما گروه دعای نامقبول
باید او مستجابمان بکند
مثل قنبر دوباره ما را هم
چه شود انتخابمان بکند
کاش میشد که خون ما ریزد
در ره عشق آبمان بکند
یا علی یا مسبب الاسباب
ما رعیت فقط شما ارباب
ای وجود توبرکت عالم
ای منا ای صفا و ای زمزم
افتخار عشیره حوا
ایلیای قبیله آدم
نظر شبّر و شبیر شما
بی دوا درد را کند مرهم
ذکر نام تو را خدای ودود
مینویسد به حلقه خاتم
بر بلند سه تیغ عاشورا
زده عباستان فقط پرچم
کاش میشد مرا نگهداری
مثل مقداد و قنبر و میثم
عارفم یا علی مدد گویم
ذکرتان را الی الابد گویم
طبقه بندی: داستان، شعر، علی، دلنوشته، بر دوش فرشتهها، امام علی