بند سوم: حضرت علیاکبر (ع)
اکبر به پا نشد..که میدان روانه شد
اللهُ اکبر از ... که قیامت به پا نشد
هفت آسمان به هیبت حیدر رجوع کرد
گویی عقاب، از سرِ هفت آشیانه شد
هم تشنه تیغ میزد و هم تشنه میشکست
حاجت نبود کز سر و دستش روا نشد
آوردِ گرگ بادیه با شیر فاطمه است
«عمرو» حریف هیمنهی مرتضا نشد
زینب بلند آیهالکرسی و حِرز خواند
شاهی چنین به تخت گهِ کربلا نشد
گویی علی میانهی شکر حلول کرد
زینب به شوق گشت و هوای ِ بتول کرد
طبقه بندی: داستان، شعر عاشورایی، شعر، رمان، شعر زیبا
نوشته شده در تاریخ
سه شنبه 92 شهریور 12 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر