شهید، از آن روی شهید است خدای را در هنگامه مرگ برشهادت خویش شاهد گرفته است، و تلخی فنا را در آخرین دم به شهدبقا بدل ساخته و شاهدانه جان داده است . آری شهید شاهدانه میمیرد و شهدبقا را درکام میگیرد .
به سال 1345 هجری شمسی در خانهای محقّر ولی سرشار از محبت و صفا و یکرنگی واقع درروستای المشیر از توابع شهرستان قائمشهر، کودکی پا به عرصه وجود نهاد که برابرجان نام گرفت .
او دورن تحصیل ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت سپری نمود و در همین دوران از نعمت وجود مادر محروم گردید به علت فقدان بضاعت مالی و فزونی مشکلات به ناچار از ادامه تحصیل بازماند و به کمک پدر در امر کشاورزی پرداخت .محرومیت محبت مادری و مشکلات و فقرمادی زندگی را بر وی بسیارمشکل نمود و به سختی دوران نوجوانی را گذراند . علی رغم خستگیهای ناشی از کار زیاد همواره در مراسم مذهبی در حسینیهها و مساجد در حدّ توان شرکت داشت .
او در سال 1363با یک خانواده مذهبی ازدواج نمود که ثمره آن فرزندی به نام ابوذر به یادگار مانده است .
فعالیت شهید بعد از انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس :
برابرجان در سنین نوجوانی طعم شیرین پیروزی نظام جمهوری اسلامی ایران را چشید. در کنار سایر نوجوانان مذهبی و بسیجی با کتابخانه و انجمن اسلامی روستای المشیر ارتباط نزدیک برقرار نمود تا این که به عضویت بسیج نوجوانان درآمد و در فعالیتهای سیاسی وانقلابی در ابعاد تبلیغی، فرهنگی از ایشان استفاده میشد.
در دوران دفاع مقدس به محض این که واجد شرایط سنّی شد پس از گذراندن مراحل آموزش نظامی در سال 62 به مناطق جنگی در غرب کشور رهسپار گردید و در کنار سایر همرزمانش در کردستان به نبرد با مزدوران داخلی و کافران بعثی پرداخت. پس از پایان مأموریت به منزل بازگشت و به فعالیتهای سیاسی مذهبی خود در تشکیلات پایگاه مقاومت بسیج و انجمن اسلامی ادامه داد.
در امور نگهبانی گشت نیروهای بسیجی در روستا نقش بسزایی داشت. او پس از تشکیل خانواده در سال 1364 به منظور خدمت به نظام و مبارزه با عوامل خودفروخته منافقین و مفاسد اجتماعی به عضویت نهاد مقدس کمیته انقلاب اسلامی در آمد که پس از طی دوره آموزش نظامی و تخصصی علی رغماین که تازه ازدواج نمود به طور داوطلبانه به منطقه عملیاتی جنوب رهسپار شد و مدتهای زیادی در خطوط پدافندی شلمچه به دفاع ازکیان اسلام پرداخته و رشادتها از خود برجای گذاشت.
ویژگی های اخلاقی :
برارجان از همان اوان کودکی و نوجوانی از حسن خلق و رفتاری متواضعانه توأم با طبعی آرام و متین برخوردار بود. در میان دوستان هم سنّ و سال خود در متانت و وقار زبانزد بود و رویدادهای محیط زندگی خویش را به خوبی درک کرد. در انجام کارهای جمعی همواره پیشرو و سختی ها و مشکلات کار را به جان میخرید.نسبت به انجام فرائض دینی و ترک محرمّات مقیّد بود. با درک موقعیت های خانوادگی و فقرمالی، ایام نوجوانی و جوانی را با کار و تلاش در کنار پدر کشاورز و زحمتکش خویش میگذراند. نسبت به والدین و برادران خود احترام فوق العاده ای قائل بود، در برخورد با مردم فردی بزرگوار و مؤدب بود. نسبت به دوستان و همفکران بسیجیاش وفادار و مهربان بود. در انجام وظائف محوله از سوی بسیج شجاعت و شهامت داشت.
نحوه شهادت:
برابرجان در منطقه شلمچه در خطوط مقدّم جبهه در حین پدافند در منطقه عملیاتی براثر اصابت ترکش خمپاره دژخیمان بعثی در تاریخ 19/7/66 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیتنامه پاسدار شهید برادر برارجان عسگری المشیری
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله اموتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون.
ترجمه: کسانیکه در راه خدا کشته میشوند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد خدایشان روزی میخورند.
مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد.(امام خمینی)
درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، خلیل زمان، بت شکن دوران، یادگار خاتم پیامبران و امیرمومنان، یاری کننده اسلام و قرآن، درهم کوبنده کاخ ستمگران، رسوا کننده ابرقدرتان، سرکوب کننده شیطان، افتخار اهل ایمان، روشنگر رزمندگان،مسند خون شهیدان حسین زمان، پیرجماران یعنی امام خمینی، نائب امام زمان و بادرود و سلام به ملت شهید پرور ایران و رزمندگان پرتوان و شهیدان به خون غلطان.
خداوند دشمنان اسلام را از مردم احمق و ترسو قرارداده است. این پیام مرا به همه برسانید مخصوصاً به اهالی روستای المشیر، به همه بگویید که من با چشم باز و درک مفهوم شهادت به استقبال شهادت رفتم. به همه ملت ایران درود میفرستم چون امام گفت: میبینم که ملت الهی شده است. برادران و خواهران امام را دعا کنید، دعا بجان امام مخصوصاً در شب جمعه و چهارشنبه که دعای کمیل و توسل برقرار است. از خط این الگوی مقاومت و این بزرگ مرد از سلاله حسین(ع) خارج نشوید تا آخرین روز عمرتان به رهبری این مجاهد نستوه علیه ظلم مبارزه کنید. از تهمتها نهراسید و بدانید این جمهوری همیشه در جنگ با کفار خواهد بود و بقول امام تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول الله در جهان طنین نیفکند مبارزه هست و هرکجا که مبارزه هست مستضعف باید خون بدهد پس پیش به طرف مبارزه با کفربشتابید یا پیروز شوید با به شهادت برسید. خدایا تو شاهد باش که بخاطر تو و رضای تو دل از این دنیا بریدم و راه خود را انتخاب کردم.
پیام به برادران انجمن اسلامی این است ایبرادران عزیز شما باید الگو باشید. کاری کنید که مفسدین از شما نقطه ضعفی بگیرند، شماها وظیفه سنگین و مهمی بردوشتان هست که باید آن را به خوبی انجام دهید به جلسات خود ادامه دهید و افراد بیتفاوت را بطرف جلسه بکشید که خدا توبهپذیر است. برافراد زیاد سخت نگیرید و با آنها بانرمی و خوبی صحبت کنید، انشاءالله که شما برادران مرا حلال کنید و از خداوند بخواهید که گناهان مرا ببخشد خداوندا تو شاهدی از آن لحظهای که از خانهمان خارج شدم فقط بخاطر تو و برای رضای تو آمدم، پدر ومادرم و خانوادهام و دوستانم را ترک کردم، زیرا عشق من به تو مهمتر از دوستی آنان بوده خداوندا مرا لحظه ای به خود وامگذار که به تو سخت محتاج هستم، خدایا پروردگارا تو خود میدانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و نیز میدانی که هدف ما شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست اگر توانستیم میکوشیم و اگر نتوانستیم کشته میشویم، پدرو مادر و خواهران و برادران عزیزم من آن گلوله ای را دوست میدارم که پیکرم را پاره پاره میکند، ای پدر عزیزم من به آرزوی خودم رسیدم که همان شهادت بود. مبادا ناراحت باشی که منافقان از ناراحتی و گریه کردن شما سوء استفاده کنند، پدر و مادر عزیزم اگر در جنگ پاهایم قطع گردد و اگر دستهایم مانند دست ابوالفضل العباس قطع گردد و اگر سرم مانند سرعلی اکبر قطع گردد مبادا ناراحت شوید باید خوشحال باشید که چنین پسری تربیت کردی در جامعه و در راه خدا دادی، مادرجان شما مانند هاجر هستید که اسماعیل خود را در راه خدا دادهاید. والسلام.
منبع: www.shahed-alamshir.ir
طبقه بندی: زندگینامه پاسدار شهید برارجان عسگری