هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

اقدام برای دفن مخفیانه حضرت فاطمه زهراء - سلام الله علیها- و مخفی گذاشتن قبر آن حضرت به چه دلیل بوده است؟

 

فاطمه الزهرا

حضرت زهرا- سلام الله علیها- زمانی که اجلشان نزدیک شد و در بسترشان به حالت احتضار بسر می‌بردند، علی ـ علیه السّلام ـ بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، فاطمه- سلام الله علیها- اجازه خواستند تا چند تا وصیّت به همسرشان علی ـ علیه السّلام ـ کنند.[1]
از جمله وصایای حضرت زهرا- سلام الله علیها- به علی ـ علیه السّلام ـ این بود که گفتند ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم جنازه‌ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع من را اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته‌اند و حتّی به یک نقل حضرت زهرا- سلام الله علیها- تصریح کردند که نگذارید ابی‌بکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند. بعد بحث در این‌است که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا- سلام الله علیها- در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟



ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 شهریور 20 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟    
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/104) ::.


گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3) ::.


گفتم:
با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
     .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/53) ::.


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 19 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

هنگامی که نوح قوم خود را نفرین کرد و هلاکت آنها را از خدا خواست (وطوفان همه را در هم کوبید) ابلیس نزد او آمد و گفت:توحقی بر گردن من داری که من می‌خواهم آن را تلافی کنم!!!

نوح (در تعجب فرو رفت) گفت: بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم، چه حقی؟!!

گفت همان نفرینی که درباره قومت کردی و آن ها را غرق نمودی، و احدی باقی نماند که من او را گمراه سازم، من تا مدتی راحتم، تا زمانی که نسل دیگری بپاخیزند و من به گمراه ساختن آن ها مشغول شوم.

نوح (با اینکه حداکثر کوشش را برای هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد و)به ابلیس گفت: حالا چه جبرانی می خواهی بکنی؟

 گفت: درسه موقع به یاد من باش! که من نزدیکترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:

هنگامی که خشم تو را فرا می گیرد به یاد من باش!
هنگامی که میان دو نفر قضاوت می کنی به یاد من باش!
و هنگامی که با زن بیگانه ای تنها هستی و هیچ کس در آنجا نیست باز به یاد من باش!

منبع:تفسیر نمونه جلد 6، ص





طبقه بندی: حق حضرت نوح (ع) بر گردن شیطان!!، حق، حضرت نوح (ع)، بر گردن، شیطان
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 19 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

اگر مقدرات سال آینده در شب قدر رقم می‌خورد، پس تکلیف اختیار انسان در طی سال چه می‌شود؟

 

همین سؤال به شکل دیگری مطرح شده است: «با توجه به این که مقدرات سال در شب قدر رقم می خورد پس چه حاجتی به تلاش و دعای ما در طول سال است؟»

لازم است ابتدا بدانیم که «قدر» یعنی چه و تعریف درستی از آن داشته باشیم و بدانیم تفاوت «قضا و قدر» چیست؟

الف - «قدر» به معنای «اندازه و اندازه‌گیری» است. همان طور که ما نیز در محاوره‌ی روزمره  می‌پرسیم: طول یا عرض این شیء چه قدر است؟ قیمت آن چه قدر است؟ وزن آن چه قدر است؟ تحصیلات وی چقدر است؟ یا فلان عمل نیک چه قدر ثواب دارد ...؟ چنان چه امام رضا علیه‌السلام در تعریف قدر می‌فرمایند: «هندسة شی ء من طول و العرض و البقاء – یعنی: اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقا» (بحارالانوار، ج 5، ص 122).

بدیهی است که هر چیزی در این عالم خلقت – اعم از مادی و یا معنوی – قدر، اندازه‌ و محدوده‌ای دارد  همین اندازه‌هاست که سبب حاکمیت قوانین نظم، علیّت، تأثیر و تأثر و رابطه‌ی منطقی بین اجزای عالم و نیز گذشته – حال و آینده می‌گردد.

از آنجا که خالق همه چیز خداوند متعال است و انسان نقشی در تعیین مشخصات و ویژگی‌های آن ندارد، تقدیر نیز تقدیر الهی می‌شود.

قوانین حاکم بر بدن و یا سیر اجزای عالم، توسط انسان خلق نشده است. درست است که انسان اختیار دارد و انتخاب می‌کند، اما نمی‌تواند با انتخاب خود قوانین خلقت را بر هم زند. مثلاً نمی‌تواند بگوید من نمک می‌خورم تا کمبود قند بدنم تأمین شود و یا فوتبال بازی می‌کنم تا در شیمی دانشمند شوم و یا معصیت می‌کنم تا به سعادت دنیوی و اخروی دست یابم، یا فرد نامناسبی برای رفاقت، تجارت، ازدواج یا اداره امور مملکت انتخاب می‌کنم تا در این امور به رشد و کمال برسم. پس از آن که انتخاب کرد، تأثیرش در اختیار او نیست، چون اندازه‌های هر چیزی از سوی خالقش مقدر شده است.

ب - «قضا» حتمی شدن پیدایش یا وقوع چیزی یا حادثه‌ای است. اگر همه شرایط، علل و اسباب بر اساس «قدر» برای پیدایش یا وقوع چیزی یا حادثه‌ای فراهم شد، علت تامه مهیا شده است و پیدایش یا وقوع حتمی است؛ و از آنجا که این ضرورت نیز در اختیار انسان نیست، به آن «قضای الهی» گفته می‌شود. پس اگر علت تامه برای مرگ مهیا شد، انسان می‌میرد، اگر علت تامه برای کسب علم یا ثروت پیدا شد، انسان عالم و ثروتمند می‌گردد و ... .



ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 شهریور 18 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

سوال : دوستی می‌گفت: حدود پنجاه و چند کشور اسلامی وجود دارد که همه دارای حاکمان مسلمان هستند و بر اساس قوانین اسلام اداره می‌شوند، اما همه عقب افتاده و فقیر و دارای بالاترین آمار جرم و جنایت هستند؟



جواب :
این دوست گرامی توجه ننموده است که اگر گفته می‌شود پنجاه و چند کشور اسلامی وجود دارد، یعنی اکثریت مردمان این کشورها دین‌شان را «مسلمان» بیان می‌دارند، نه این که کشوری اسلامی، دارای حاکمی مسلمان و قوانینی منطبق با شریعت اسلام هستند؟ مضاف بر این که اعلام مسلمانی به عنوان دین، دلیل بر عمل بر آن نمی‌باشد. مگر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها که اذعان به مسیحیت دارند، اغلب صلیب به گردن می‌اندازند، برای ازدواج، طلاق و تدفین و مجلس ختم به کلیسا می‌روند، یا اول سال‌شان را میلاد حضرت مسیح (ع) قرار دارند، رؤسای جمهور یا نخست وزیران یا صدر اعظم‌ها و نمایندگان‌شان به رغم اظهار علنی به کفر یا لائیسم یا سکولاریسم و ...، به انجیل قسم می‌خورند، در دادگاهی که هیچ یک از قوانینش منطبق با ادیان الهی نیست به انجیل قسم می‌خورند و ...، همه پیروان مسیحیت هستند و حاکمان‌شان مسیحی هستند؟!

به غیر از جمهوری اسلامی ایران، آن هم بعد از انقلاب، کدام کشور اسلامی وجود دارد که حاکمش مسلمان (مؤمن و عامل به اسلام) باشد و اگر هست (که نیست) نظام سیاسی کشورش بر اساس اسلام باشد؟

آیا معاویه، یزید، و کلّ بنی امیه، یا مأمون، هارون و متوکل و کلّ بنی عباس، که ادعای مسلمانی و حتی تشیع داشتند و به همین نام حکومت می‌کردند، مسلمان بودند یا کافران جانی و مردم فریب؟! یا امروز به اصطلاح ملوک عربستان سعودی، مصر، بحرین، اردن، کویت ... حتی ترکیه و مالزی (که نام بردید)، مسلمان هستند و نظام سیاسی و اجرایی کشورشان بر اساس اسلام است؟ یا مردم مسلمانی که قرن‌ها تحت سلطه و هجمه بیگانگان بودند و فرهنگ اصیل خود را از دست داده‌اند، همگی به رغم ادعای مسلمانی، بر طبق اسلام زندگی و عمل می‌کنند؟! اگر کسی بگوید من مسلمان هستم، اما در تمامی شئون زندگی بر اساس مدل‌های غربی و شرقی یا هوای نفس خود عمل کند، ایراد و ضعف از اسلام است یا مسلمانی او؟

مگر در کشور خودمان همه بعد از انقلاب مسلمان شدند؟ خیر. این کشور 1400 سال است اسلامی نامیده می‌شود. اما مأمون‌ها، آقا محمد خان قاجارها، رضاخان‌ها و رژیم های سلطنتی متفاوت به خود دیده است و مردم نیز به هر دلیلی مقابل آنها تسلیم بودند و به رغم نماز و روزه «جاوید شاه» می گفتند. و تسلیم امر خدا نبودند که مسلمان واقعی و عملی باشند. یا آن که گمان می کنیم چون رهبر یک فقیه و نظام اسلامی است و سعی دارد قوانین منطبق با موازین اسلام را مصوب کند، مردم مسلمان ما حتماً آموزه‌های اسلامی را در تمامی شئون زندگی خود پیاده و اجرا می‌کنند؟! اگر این طور بود که حتماً ظهور نیز فرا می‌رسید.

پس علت عقب افتادگی ما، همان غفلت‌ها، جهالت‌ها، تنبلی‌ها، تن به ذلت دادن‌ها، بی‌بصیرتی ها، دشمن ناشناسی‌ها، غرب زدگی و خوشحالی به نوکری برای بیگانگان بوده است، نه اسلامی که نامش را بر پیشانی زدیم، اما نه می‌شناختیم، نه دوستش داشتیم و نه به آن عمل کردیم. این انصاف نیست که به خاطر حصر اسلام، مسدود کردن راه اسلام، نشناختن اسلام و عمل نکردن به اسلام و ترویج دریوزگی دیگران، ما را عقب نگهدارند و بعد بگویند چون مسلمان هستید، لابد اشکال و وضعف از اسلام است!

ضد تبلیغ می‌کنند که ایران قبل از اسلام پیشرفته بود! البته که ایران همیشه پیشرفته بود و پیشرفتش پس از اسلام در جهان شگفتی‌آفرین شد، اما خواب عمیق چند صد ساله‌ی اخیر موجب عقب افتادگی‌اش گردید و امروزه بیداریش مجدداً سبب پیشرفتش گردیده است.

و البته لازم به تذکر است که اگر آمار مورد مطالعه قرار گیرد، معلوم می‌شود که جرم و جنایت در همین کشورهای عقب افتاده که اکثریت مردم‌شان مسلمان هستند، به مراتب کمتر از کشورهای پیشرفته مانند امریکا و یا کشورهای اروپایی می‌باشد. و هر بدبختی و فسادی که تحمیل شده، مثل طالبان یا مواد مخدر در افغانستان، با سرمایه گذاری و حمایت امریکا صورت گرفته است و نه از آموزه‌های اسلام عزیز و یا عمل به آن (که نه می‌دانند و نه عمل می‌کنند).





طبقه بندی: عقب افتادگی اسلام، عقب افتادگی، اسلام، شبهات دینی، استفتاهات، کشورهای اسلامی، تمدن، غرب گرایی، غرب، اروپا
نوشته شده در تاریخ شنبه 92 شهریور 16 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

امام زمان عج

بر اساس عقیده‏ قطعى شیعه، پیامبران و امامان معصوم(علیه السلام)در قله‏ دانش و حکمت و معرفت قرار داشته و علمی که خداوند به آنان عطا کرده است، از علم تمام مردم بالاتر است و هیچ‌یک از مردم را یاراى درک مقام برتر علمى آنان نیست. بنابراین، تردیدی نیست آنچه بشر با دانش ناقص خویش به دست آورده فراتر از دانش پروردگار نیست که خداوند آن‌را در اختیار معصومان(علیه السلام)قرار داده است. بر همین اساس، دانش‌های امروزین نیز در حیطه دانش آن بزرگواران است.

به فرموده‏ امام على(علیه السلام)سیلاب دانش از آنان سرازیر بوده و هیچ پرنده بلند پروازى به بلنداى قله‏ علم و کمال آنان نتواند برسد.[1] از آن‌جا که در گفتمان امامت، امام وظیفه و مسئولیت خطیر حفاظت از کیان دین و شریعت و تبیین احکام الهى و هدایت و اصلاح امر مردم را بر عهده دارد،  اقتضا مى‏کند که آگاهى او از دین کامل و بی‌نقص بوده و در هیچ مسئله‌اى نیازمند به هدایت و تعلیم دیگران نباشد. در غیر این صورت، نقش هدایت‌گرى مطلق امام معصوم(علیه السلام)محل تردید قرار خواهد گرفت. به این جهت، در ذیل برخى روایات «حدیث ثقلین» از اعلمیت اهل بیت(علیه السلام)سخن به میان آمده و گفته شده:

« هرگز بر آنان پیشى نگیرید که به هلاکت افتید و به ایشان تعلیم ندهید که آنان از شما داناترند». [2]

تردیدی نیست آنچه بشر با دانش ناقص خویش به دست آورده فراتر از دانش پروردگار نیست که خداوند آن‌را در اختیار معصومان(علیه السلام)قرار داده است. بر همین اساس، دانش‌های امروزین نیز در حیطه دانش آن بزرگواران است

در روایات بسیارى از ائمه‏ اطهار(علیه السلام)آن بزرگواران، مخزن علم و محل اسرار الهى، راسخان در قرآن، و معادن و سرچشمه‏هاى دانش و حکمت، زنده کننده‏ علم و میراننده‏ جهل و وارثان انبیاء و مانند آن لقب گرفته‌اند. برای نمونه برخی از روایات که دلالت بر علم بی‌پایان معصومان(علیه السلام)می‌کند، بیان می‌شود:

1. سدیر گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: قربانت! شما چه سمتى دارید؟ امام(علیه السلام)فرمود: «ما خزانه‌دار علم خدائیم، ما مترجم وحى خدائیم و ما حجت رسائیم بر هرکه در زیر آسمان و روى زمین است».[3]

2. امام صادق (علیه السلام)می‌فرماید: «ما اهل بیت(علیه السلام)ولىّ امر (امامت و خلافت)[4] خدا و گنجینه علم خدا و صندوق وحى خدا هستیم».[5]

 

بی نوشت:

[1]. «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَةٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُ?ْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّه‏»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، خطبه 3، ص 48، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 294، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[3]. همان، ص 192.

[4]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی، سید هاشم، ‌ج 2، ص 346، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.

[5]. الکافی، ج 1، ص .





طبقه بندی: مقاله، مقاله علمی، امام زمان و دانش امروز بشر، مقاله دینی، مقاله پزشکی، متن، پیام، رهبری، ریئس جمهور، مجلس، سایت خبری
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 شهریور 14 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

مقدمه: 

اگرچه در تمامی ادیان و مکاتب الهی و غیرالهی در زمینه ظهور مصلح و منجی جهانی کم و بیش مطالبی به چشم می‌خورد ولی بر اساس دلیل‌های متقن و معیارهایی قابل اعتماد، این حقیقت به اثبات رسیده است که کامل‌ترین و قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد شخصیت و ابعاد گوناگون زندگی موعود جهانی مانند: تولد، غیبت، ظهور، حکومت و ... آن‌حضرت در روایت‌های اهل‌بیت(ع) آمده است. بدین منظور در این مجال، سعی شده مسأله‌ی غیبت منجی عالم بشریت و علل و آثار آن از میان کلمات و رهنمودهای امیرالمؤمنین(ع) به نحو اختصار مورد بررسی قرار گیرد تا از این رهگذر بتوانیم با بخشی از وظایف و مسئولیت‌های مهمی که در دوران غیبت بر عهده‌ی ماست آشنا شویم. آن‌گاه از طریق عمل به این تکالیف موفق به قرار گرفتن در زمره‌ی منتظران واقعی شویم و در آهنگ زمینه‌سازی برای ظهور موعود جهانی شرکتی فعال داشته باشیم. انشاءالله.

فصل اول: غیبت امام مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)

امام علی‌بن‌ابیطالب(ع) در چند مرحله مسأله‌ی غیبت حضرت مهدی را با زمینه‌سازی حساب شده و منسجمی مطرح می‌کند. این کار به صورت تصادفی انجام نگرفته است بلکه آن امام با توجه به ظرفیت و کشش فکری افراد و شیوه‌های صحیح آموزشی و با در نظر گرفتن سیر طبیعی و خارجی وقایعی که در آینده پیش خواهد آمد صورت می‌گیرد. مولی‌المتقین (ع) این‌چنین به تبیین و تشریح مراحل می‌پردازند:

مرحله اول:

آن حضرت با صراحت به ضرورت وجود حجت الهی در روی زمین و بلکه کل نظام عالم هستی اشاره می‌کند، می‌فرماید:

« ... لا تخلو الارض من للقائم لله بحجه إمّا ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً؛ هرگز زمین از حجت الهی که با دلیل و برهان برای حاکمیت بخشیدن به احکام و ارزش‌های دینی قیام نماید، خالی نخواهد بود. حجت خدا عالم یا به صورت شناخته شده آشکار ـ مثل یازده امام(ع) ـ در میان مردم زندگی می‌کند و یا در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب به طور پنهان و ناشناخته به سر می‌برد.» (1)

حضرت علی(ع) در روایت دیگری پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم(ع) در روی زمین و تبیین مسئولیت‌های او، می‌فرمایند: حجت خدا گاهی به صورت علنی به طوری که همه او را می‌شناسند در میان مردم حضور دارد. اما به دلیل فراهم نبودن شرایط، زمام امور را در دست ندارد، گاهی نیز به دلایلی به اراده‌ی خدای متعال از دیده مردم پنهان می‌شود. در چنین مواقعی آنان در انتظار به سر می‌برند. توجه به این نکته ضروری است که در دوران غیبت گرچه جسم امام(ع) به علت وجود خطرات و یا مصالحی دیگر از دید مردم نهان است، ولی دانش او بر مردم مخفی نیست و همه از آن اطلاع دارند. آداب، احکام و تعالیم او در قلب و جان انسان‌های مؤمن، استوار و پا برجاست و مردم بر اساس تعالیم و رهنمودهای او زندگی می‌کنند. (2)

مرحله دوم:

امیرالمؤمنین(ع) ضمن معرفی آخرین حجت الهی اصل مسأله‌ی غیبت آن حضرت را بیان می‌کند. از اصبغ بن نباته نقل شده است که می‌گوید: روزی من حضور علی‌بن ابیطالب(ع) رسیدم، آن حضرت را غرق در اندیشه دیدم، در حالی که با حالت اندیشه به زمین خیره شده بود و تکه چوبی را بر زمین فرو می‌کرد، عرض کردم: یا امیرالمؤمنین مگر اتفاقی افتاده است؟  چرا در حال تفکر هستی و به زمین خیره شده‌ای؟ آیا میل و رغبت شما به دنیا باعث شده است که چنین حالتی داشته باشی؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: نه به خدا سوگند نه به زمین میل دارم و نه هیچ روزی دنیا را دوست داشته‌ام، اما درباره‌ی فرزندی که بعدها از نسل من به دنیا خواهد آمد فکر می‌کردم، او یازدهمین فرزند من است، او مهدی -عجل‌الله تعالی فرجه الشریف-، اهل‌بیت است که زمین را پس از پر شدن از ظلم، ستم و تباهی با عدل و داد پر خواهد ساخت. اما پیش از آن برای او یک دوره‌ی غیبت است که عده زیادی از مردم در این دوره از حق و صراط مستقیم منحرف می‌شوند. (3)

مرحله سوم:

اما علی(ع) طولانی بودن دوره‌ی غیبت امام عصر(عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) و مشکلات و گرفتاری‌های آن را خاطر نشان می‌کند. وی می‌فرماید: [در دوره‌ی غیبت] بسیاری از مردم گمان خواهند کرد که حجت الهی از دنیا رفته و امامت پایان پذیرفته است، ولی سوگند به خدا در چنین دوره‌ای حجت خدا در بین مردم است و در کوچه و بازار و در میان آنان رفت و آمد می‌کند، در منزل و کاخ‌های مردم آمد و شد دارد. غرب و شرق زمین را در می‌نوردد، حرف‌های مردم را می‌شنود. به مردم سلام می‌کند. آنان تا زمان معینی که خداوند مقرر کرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهد بود. (4)

مولای متقیان(ع) به مناسبتی دیگر در این‌باره می‌فرماید: دوره‌ی غیبت امام مهدی(عج) به قدری طولانی است که انسان‌های بی‌خبر از مصالح و حکمت‌های الهی از ظهور آن حضرت (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) مأیوس خواهند شد و در اثر ناامیدی از ظهور منجی عالم بشریت حتی این جمله را به زبان خواهند آورد: «مالله فی آل محمد(ع) حاجه ... » خدای عالم نیازی به آل محمد(ع) ندارد. یعنی اگر از آل محمد(ع) کسی در روی زمین بود تاکنون باید قیام می‌کرد و به این نابسامانی و بی‌عدالتی و جور و ستم‌ها پایان می‌داد. (5)

فصل دوم: علت‌ها و حکمت‌های غیبت امام زمان:

جهان بر اساس نظام عِلّّی و معلولی اداره می‌شود. همه‌ی وقایعی که در آن رخ می‌دهد دارای علت و حکمت خاصی است. در بررسی روایت‌ها به روایات زیادی برمی‌خوریم که به صراحت بیان می‌کند فلسفه‌ی واقعی غیبت آن حضرت برای بشر معلوم نیست، اما در عین حال در تعدادی از روایت‌ها از حکمت‌های غیبت نیز سخن به میان آمده است. به عنوان مثال در بعضی از آن‌ها از اموری چون: امتحان و آزمایش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بیعت با ستمگران، فراهم شدن زمینه‌ی انجام وظایف و ... به عنوان عوامل غیبت امام مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) یاد می‌شود. در مجموعه روایت‌هایی که از حضرت علی(ع) نقل شده است به برخی از حکمت‌های غیبت اشاره شده است که موارد زیر از جمله آن‌هاست:

1ـ در امان ماندن حضرت از بیعت با ستمگران:

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ان القائم منا اذا قام لم یکن لأحد فی عنقه بیعه فلذلک تخفی ولادته و یغیب شخصه؛ موقعی که قائم ما (حضرت مهدی) قیام کند بیعت کسی در گردن او نخواهد بود و به همین دلیل تولد او به صورت مخفی انجام خواهد یافت و بعد نیز وجود مبارکش غایب خواهد شد.» (6)

2ـ مشخص شدن گمراهان:

یکی از راه‌های تشخیص قوت ایمان و میزان پایبندی افراد به دستورهای اولیای الهی، عملکرد آنان در دوره‌ی غیبت رهبران الهی است. به عنوان مثال وقتی حضرت موسی(ع) به امر الهی چهل روز برای مناجات در کوه طور اقامت کرد، اغلب مردم به دلیل ضعف یا عدم ایمان، فریب سامری را خوردند و از آیین الهی دست کشیدند. در اشاره به این سنت الهی، امام علی‌بن ابیطالب(ع) در روایتی پس از اشاره به امام مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) اضافه می‌کند «لیغیبن عنهم تمییزاً لأهل الضلاله؛ آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخص شوند.» (7)

3ـ ستم و ظلم مردم به خودشان:

علی(ع) آن‌جا که از لزوم وجود حجت الهی در نظام هستی سخن می‌گوید به مسأله‌ی غیبت حجت الهی و علت آن با این تعبیر می‌فرماید: «واعلمو ان الارض لاتخلو من حجه الله سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی النفسهم، ای مردم بدانید که زمین هرگز از حجت الهی خالی نمی‌ماند، اما پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمی که مرتکب می‌شوند و همین‌طور به جهت زیاده‌روی‌هایی که در حق خود انجام می‌دهند، به زودی از دیدن حجت خودش (امام مهدی-عج-) محروم خواهد ساخت.» (8)

4ـ ستم به فرزندان علی(ع)

حضرت علی‌بن ابیطالب(ع) در روایتی از وقایع غیبت و پیامدهای آن سخن می‌گوید و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثی که برای قوم حضرت موسی(ع) رخ داده است، تشبیه کرده، تصریح می‌نماید که سرگردانی و تحیر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدی چندین برابر سخت‌تر و بیشتر از دوران سرگردانی و تحیر قوم حضرت موسی(ع) خواهد بود. آن‌گاه در اشاره به علت این پیش آمد می‌فرماید: «و باضطهادکم ولدی ...؛ شما به دلیل ظلم و ستم‌هایی که به فرزندان من خواهید کرد به این مسأله و سختی‌های آن دچار خواهید شد.» (9)

اما با وجود تصریح امام(ع) به این موضوع مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت وی، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به آن وضع رقت‌بار به شهادت رساندند و امامان بعدی را نیز مسموم کردند. در نتیجه وقتی نوبت به آخرین حجت الهی می‌رسد خدا به دلیل لطفی که بر بندگان خود دارد با وجود ناسپاسی آنان، او را در پس پرده‌ی غیبت برای هدایت مردم و حفظ نظام هستی ذخیره می‌نماید.

5ـ حفظ علامت‌های هدایت:

همان‌طور که در حکمت قبلی اشاره شد، خدای متعال به منظور تداوم هدایت مردم در قطعه‌ای از زمان وقتی آنان نعمت بی‌نظیر الهی یعنی امام معصوم(ع) را فراموش می‌کنند، طبق مصلحت وجود مبارک او را در پس پرده‌ی غیبت قرار می‌دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت الهی از طریق وی به بندگان تداوم پیدا کند و باب هدایت مردم به سوی خدا هم‌چنان باز باشد. امیرالمؤمنین(ع) در این‌باره می‌فرماید: «... خدا حجت‌های خود را به صورت آشکار یا پنهان یا حتی در حالی که خطر آنان را تهدید می‌کند (در حال ترس و نگرانی) در میان مردم حفظ خواهد کرد تا حجت و دلیل‌های روشن و واضح (هدایت و رستگاری) از بین نروند.» (10)

فصل سوم: نشانه‌های دوره‌ی غیبت:

دوره‌ی غیبت امام(ع) دارای مشکلات و گرفتاری‌های فکری و اعتقادی بسیار خطرناکی است که امروز حداقل بخشی از آن را مشاهده می‌کنیم. حضرات معصومین(ع) سال‌ها پیش از تولد امام عصر(عج) به این پیش آمد‌ها اشاره و از این طریق مردم را برای مقابله با این حوادث و یا لااقل در امان ماندن از اثرات منفی آن آماده کرد‌ه‌اند. این هشدارها، این واقعیت را تأیید می‌کند که اگر مردم برنامه‌ریزی و عملکرد مناسبی را در پیش گیرند می‌توانند از همه‌ی این گرفتاری‌ها در امان باشند و الا معقول نیست که ده‌ها روایت به وقایع و فجایع آخرالزمان اختصاص داده شود. این مسائل مطرح شده است تا پیشاپیش آمادگی‌های لازم در مردم ایجاد شود و در نتیجه گرفتار پیامدهای منفی آن نشوند. در جای‌جای مجموعه رهنمودهای حضرت علی(ع) به برخی از گرفتاری‌ها و معضلات مهم دوره‌ی غیبت اشاره شده است که چند مورد از آن‌ها ذکر می‌شود:

1ـ حیرت و سرگردانی رمردم:

امیرالمؤمنین(ع) در چندین روایت به این گرفتاری اشاره دارد. ایشان می‌فرماید، «قائم ما دوره‌ی غیبتی دارد که مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. گویی شیعیان را هم‌اکنون با چشم خود می‌بینم که در آن دوره، همانند گله‌ای بی‌سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده‌اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتی می‌گردند: اما آن را پیدا نمی‌کنند. ای مردم آگاه باشید در چنان شرایطی اگر کسی در دین خود ثابت قدم باشد و با طولانی شدن دوره‌ی غیبت، قلب او قساوت پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.» (11)

امیرالمؤمنان(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: «در غیبت امام زمان(عج) مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانی شوند که عده‌ی زیادی از آنان گمراه خواهند شد. فقط کسانی که به دامن عترت پیامبر(ص) چنگ بزنند نجات پیدا می‌کنند و در مسیر هدایت باقی می‌مانند.» (12)

در جایی دیگر مولاعلی(ع) ضمن ارائه‌ی تصویری از دوره‌ی غیبت امام مهدی(عج) می‌فرماید: «فتنه‌ها و مشکلات گوناگونی در این دوره به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال دشمنان شیعیان از آن‌ها بدگویی کرده افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراهی مردم خواهند پرداخت و اوضاع به اندازه‌ای آشفته و پریشان می‌شود که مردم دچار حیرت و سرگردانی خواهند شد.» (13)

به عبارت دیگر از تشخیص راه درست عاجز خواهند بود. بدیهی است که وقتی امکان تشخیص راه صحیح مشکل شود اغلب مردم خود به خود یا در اثر تبلیغات گوناگون بدخواهان به مسیرهای انحرافی سوق داده می‌شوند.

2ـ مشکل شدن دین‌داری:

پای‌بندی به احکام و مقررات دینی، فضا و بستر مناسبی لازم دارد. به شهادت روایت‌های فراوان، یکی از گرفتاری‌های دوران غیبت، عدم پای‌بندی به ارزش‌های دینی است. این مسأله ناشی از عواملی است که در لابه‌لای سخنان معصومین(ع) به آن اشاره شده است.

مولای متقیان(ع) در روایتی می‌فرماید: «سوگند به خدایی که حضرت محمد(ص) را به حق برای پیامبری برگزیده و او را بر همه‌ی مخلوقات فضیلت و برتری داده است، مسأله‌ی ظهور امام عصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از یک دوران سخت حیرانی و سرگردانی که در آن شرایط کسی جز افراد خالص و پاکیزه که یقین را با تمام وجود خود لمس کرده باشند در پای‌بندی به دین، استوار و پا برجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین کسانی که با وجود آن همه‌ نابسامانی در دین ثابت‌قدم‌اند برای ولایت ما پیمان گرفته و در دل‌های آنان ایمان را تثبیت کرده و با عنایات خاصی که به آنان دارد مورد تأییدشان قرار داده است.» (14)

آن حضرت در روایت دیگر با تشبیهی محسوس سختی دین‌داری را در دوران غیبت ترسیم می‌کند و می‌فرماید: «صاحب‌الأمر دوره‌ی غیبتی دارد که در آن زمان هر کس که به دین خود چنگ زند و بر آن استوار باشد همانند کسی است که با دست خود بخواهد بوته‌های خار را بکند [براستی چه کسی می‌تواند با دست خود بوته‌های خار را لمس کند]؟!» (15)

امیرالمؤمنین(ع) در یکی از روایت‌ها پس از اشاره به سختی‌های دوره‌ی غیبت از نظر پای‌بندی به احکام دین، تصریح می‌کنند که همه‌ی این پیش‌آمدها به منظور امتحان و آزمایش انسان‌هاست تا میزان تقوی و ایمان آنان معلوم گردد، چرا که به یک تعبیر هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت می‌فرماید: «برای صاحب این امر دوره‌ی غیبتی است که باید افراد در چنان شرایطی تقوای الهی را پیشه کنند، به دین و احکام و مقررات آن پای‌بندی باشند».

آن‌گاه آیه‌ی: «أم حسبتم أن تدخلوا الجنّه و لمّا یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضرّاء ...» (16) را تلاوت کرد. (17)

یعنی آیا گمان کردید بی‌آنکه روی‌دادهایی که برای گذشتگان پیش آمده برای شما پیش آید داخل بهشت می‌شوید؟ همان گذشتگانی که آن‌چنان دچار گرفتاری‌ها و مشکلات شدند که حتی پیامبر و افرادی که به او ایمان آورده بودند با خود می‌گفتند: پس نصرت و یاری خدا چه زمانی فراخواهد رسید؟ آن‌گاه به آنان گفته شد یاری خدا نزدیک است. با این بیان امام علی(ع) تذکر می‌دهند که سنت دائمی خدا یعنی امتحان بشر در همه‌ی زمان‌ها جریان دارد و تمام پیش‌آمدهای دوران غیبت نیز در این راستاست.

3ـ تردید در وجود امام زمان(ع):

یکی از روی‌دادهای بسیار تلخ عصر غیبت که در اثر نابسامانی‌ها و شیوع فساد و بی‌عدالتی پدید می‌آید این است که مردم آن‌چنان دچار یأس و ناامیدی خواهند شد که در اصل وجود امامی معصوم در چنین شرایطی بر روی زمین شک خواهند کرد و با خود خواهند گفت: اگر در روی زمین حجتی از حجت‌های الهی وجود داشت در مقابل هر ظلم و ستمی که انجام می‌گیرد ایستادگی می‌کرد و نسبت به بر طرف کردن آن اقدام لازم را به عمل می‌آورد.

امیرالمؤمنین(ع) به این مسأله این‌گونه اشاره می‌نماید: «موقعی که امام غایب که از فرزندان من است در پس پرده‌ی غیبت قرار گیرد ... اکثر مردم دچار این توهم خواهند شد که حجت خدا از بین رفته و امامت به پایان رسیده است، اما سوگند به خدایی که علی را آفریده است در چنین روزی حجت خدا در میان آنان حضور دارد ...» (18)

مولای متقیان(ع) در روایتی دیگر می‌فرماید: «صاحب‌الأمر از فرزندان من است. در دوره‌ی غیبت او مردم خواهند گفت: وی [صاحب‌الأمر] از دنیا رفته، چرا که اگر زنده است پس کجاست؟ [در مقابل این همه ستم و بی‌عدالتی و ... عکس‌العملی نشان نمی‌دهد]». (19)

علاوه بر موارد مذکور نشانه‌‌هایی دیگری نیز برای غیبت امام عصر(عج) ذکر شده است:

در این دوره مردم از یکدیگر برائت خواهند جست. (20)

مردم بی‌پناه خواهند شد و جای امنی پیدا نخواهند کرد. (21)

مردم به نزاع با یکدیگر و آب‌ دهان انداختن به صورت همدیگر خواهند پرداخت. (22)

نتیجه‌گیری:

در وقوع امر غیبت، امور زیادی از جمله عمل‌کردهای مردم بسیار مؤثر بوده است، لذا یکی از راه‌های مهم فراهم‌سازی زمینه‌ی ظهور، تجدیدنظر در اعمال و رفتارهای فردی و اجتماعی جامعة اسلامی است. هم‌چنین غیبت، هرگز به معنای عدم حضور امام(عج) در میان مردم نیست بلکه آن حضرت در بین مردم حضور دارد و ناظر اعمال و رفتارهای آن‌ها می‌باشد و از مشاهدة اعمال نیک آنان خشنود و از دیدن ناراحتی‌ها و رفتارهای نامناسب آن‌ها متأثر می‌شود.

در دوران غیبت گرفتاری‌های سخت و پیش‌آمدهای ناگوار زیادی متوجه مردم می‌شود که همه‌ی آن‌ها باید امتحان الهی تلقی شود چرا که خدا از این طریق افراد صالح و غیرصالح را از هم جدا خواهد ساخت.

در دوره‌ی غیبت خطرات زیادی متوجه دین و اعتقادات مردم خواهد شد که راه نجات از این پیش‌آمدهای مهلک پایبندی به احکام و مقررات دینی و تبعیت از رهنمودهای روشن‌گرانه‌ی اهل‌بیت(ع) و رعایت تقوای الهی است.

 





طبقه بندی: مقاله، مذهب، موبایل، علل و آثار غیبت امام زمان(عج) از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)، شیعه، سنی، ادیان، سونی، نوکیا
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 شهریور 13 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

بند چهارم: کربلا

 در گوش عرش، ناله‌ی طفلِ رباب بود

 جایی که ماه را کفن از آفتاب بود

 

آلِ رسول تشنه و تنها و بی‌پناه

با آنکه اسب‌های عرب سیرِ آب بود

 

افلاک دور فاطمه زنجیر می‌زدند 

 ارکان کعبه، پای ستوران خراب بود

 

بر کهکشان شیری زهرا چه‌ها نرفت!

شور قیامتی شد و دنیا به خواب بود

 

ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 12 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

بند سوم: حضرت علی‌اکبر (ع)

 اکبر به پا نشد..که میدان روانه شد 

 اللهُ اکبر از ... که قیامت به پا نشد

 

هفت آسمان به هیبت حیدر رجوع کرد

گویی عقاب، از سرِ هفت آشیانه شد

 

هم تشنه تیغ می‌زد و هم تشنه می‌شکست

حاجت نبود کز سر و دستش روا نشد

 


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 شهریور 12 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر

بند دوم: حضرت علی‌اصغر (ع)

 آمد حسین، «اصغرخود» را به کف گرفت

تیری گلویِ پاک خدا را هدف گرفت

 

ابلیس را ببین که چه فرق از علی شکافت

صیاد را ببین که چه دُر از صدف گرفت

 

از عرش،‌ جبرییل امین، هَی‌کُنان رسید

در خاک و خون نشست و ربابش به دف گرفت

 


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 شهریور 11 توسط هیئت بیت العباس (ع) روستای المشیر
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin

قالب وبلاگ