اندیشههای حاکم بر جوامع غربی از جمله: اومانیسم، فردگرایی، اصالت جسم و... و همچنین دغدغة حفظ آن، به جهت همسو بودن این افکار و اصول با مقاصد غربیها، انگیزهای شد برای مقابله با فرهنگ حجاب. در کنار این اصل کلّی، دلایل دیگری نیز برای این مسئله بر شمرده میشود که به برخی از آنها شاره میکنیم:
نشانهای تهدید کننده: حجاب در قرن بیست و یکم ـ که به قرن ضد سیاستهای اسلامی شناخته میشود ـ به نشانه تهدید کنندهای تبدیل شده است. [1] عمده دلیل مبارزه با فرهنگ حجاب، به تقابل با نظام دینی بر میگردد. به این بیان که: وقتی زن مسلمانی، حجاب را انتخاب میکند و آن را به عنوان نوعی پوشش در انظار دیگران قرار میدهد، به وسیله آن، پیامی از تمام مبانی فکری او به دیگران منعکس میشود. مشاهده یک زن محجّبه این پرسش را ایجاد میکند که ...
این نماد برآمده از چه بنیان فکری است؟ این ایجاد پرسش، انگیزة تحقیق در خصوص «عقیده منتجّ به حجاب» را به وجود میآورد.
نمادی همسو با بیداری اسلامی: در چند سال اخیر، شاهد رشد فکری و بیداری ملتها، به خصوص کشورهای اسلامی بودهایم که زنان و مردان در این مناطق با شیوههای اعتراضی خود، در پی تغییرات اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورهای خود هستند تا با به دستگیری ساختار سیاسی و حکومت موجود و تصمیمگیری مناسب بر اساس آموزههای اسلامی، بتوانند در جهت عدالت و احقاق حقوق خویش حرکت کنند.
در این موج بیداری حضور زنان در کنار مردان از شاخصههایی است که تعجب جهانیان را برانگیخته است. زنانی که تا قبل از شروع جنبش بیداری، بر اساس تبلیغات فریبنده غرب و جنبشهای فمینیستی و نگاههای متحجرانه، در جریان جهانی غرق شده بودند؛ ولی به مرور زمان و تغییراتی که حاصل شد، فهمیدند که در دنیای امروز به کالایی برای تجارت تبدیل شدهاند.
بنابراین، بسیاری از زنان مسلمان و حتی غیر مسلمان به این باور رسیدند که برای رهایی از این سقوط و نگاه ابزاری باید به خویشتن خویش بازگردند و در این هیاهوی پوچگرایی و رواج برهنگی و سقوط اخلاقی، دین اسلام بهترین پشتوانه برای آنها است.
هنگامی که این مسئله در کنار خساراتی که غرب، از قِبَل بیداری اسلامی متحمّل شده است، قرار میگیرد، به خوبی میتوان تحلیل کرد که برای جلوگیری از نمادهای بیداری اسلامی از جمله حجاب، باید کاری کنند. قطعاً بهترین روش در این راه، بازنمایی نامناسب و مخدوش کردن چهره حجاب اسلامی است.
حفاظ منضبط بین دو جنس زن و مرد: اندیشههای مطرح شده در غرب، در نهایت آن جامعه را به جامعهای سکولار تبدیل کرد که در سایه آن، اندیشههای انحرافی دیگری از جمله فمینیسم شکل گرفت. «جین فریدمن» در کتاب خود تحت عنوان «فمینیسم» تاریخ آن را به دو موج تقسیم کرده است: موج اول، به جنبشهای فمینیستی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم اشاره میکند که پیگیر حقوق مساوی برای زنان و حق رأی بودهاند و موج دوم، از اواخر دهه 60 شروع می شود و کل دهه 70 را در پی دارد و علاوه بر موضوعات فوق بر عرصههای خانواده، مسائل جنسی و کار تاکید داشتهاند.[2]
از نظر فمینیست های موج دوم، تعریف زنان به عنوان مادر، همسر و موجوداتی زینتی، آنان را در محدودیت تاریخی قرار میدهد به طوری که باید برای آرمان برابری و مقابله با ستم های جنسی در تمامی زوایای پیدا و پنهان جامعه مبارزه کرد.
این اندیشهها در تقابل صددرصدی با اندیشههای اسلامی قرار داشت، بنابراین برای حفظ اندیشههای بی بنیان خود، در صدد مقابله بر آمدند و یکی از راههای مقابله، در این موضوع، ایجاد ممنوعیتها و منحرف کردن اذهان عمومی نسبت به ارزش حجاب بود.
رهبر معظّم انقلاب، در تحلیل جالبی در همین زمینه میفرماید:
«آنها با همه چیز کنار میآیند، جز با دو، سه چیز؛ یکی از آنها و شاید مهم ترینش حفظ این حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد است؛ یعنی خویشتن داری در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته میشود. در مقابل این، به شدت سرسختند». (Khamenei.ir)
این انگیزهها (که فقط نمونهای از آن ذکر شد) هنگامی که با کلیّتِ اندیشهها و فضای سیاسی حاکم بر جوامع غربی دیده میشود، این تحلیل و نتیجه را میدهد که؛ آنها به خوبی ارزش حجاب اسلامی و اثرات مترتّب بر آن را دریافته و در صدد تقابل هستند. [3]
منابع:
1. سیاست فرهنگی تفاوت در بازنمای حجاب اسلامی در رسانههای غربی، حسن بشیر،ص 50.
2. فمنیسم؛ فریدمن, جین؛ 1381، ترجمه فیروزه مهاجر؛ تهران: انتشارات آشیان.
3. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: برای مطالعه بیشتر، ر.ک: حجاب زن مسلمان و تقابل رسانهای غرب با آن، محمدمهدی قربانی، ماهنامه مبلغان، شماره 168.
منبع: www.tasdid.mihanblog.com
طبقه بندی: حجاب، حجاب اسلامی، زن محجّبه، زن محجبه، محجبه، محجّبه، زنان مسلمان، زن مسلمان، اندیشه های غربی، مکاتب غربی، مقابله غرب