سلام به دوستان عزیز
آیا ما ادامه دهنده راه شهدا هستیم... آیا ما حرمت خون پاک شهدا را داریم... آیا ما مسلمان هستیم... آیا الگوی زنان ما حضرت فاطمه زهرا (س) است و هزاران آیا دیگر... تو این دوره زمونه چیزهایی به اصطلاح بعضی ها مد شده که آدم توی خواب هم نمی تونه ببینه... دوستان عزیز توی این پست چندتا از عکسهای زنان و دختران دیروز جامعه ما و زنان و دختران امروز جامعه ما را گذاشتم... شما این تصاویر را ببینید و نظر بدید که کدوم بهتره... امروزی یا دیروزی...
همزمان با تحقق انقلاب اسلامی ایران، که به مثابه ارائه الگویی متفاوت برای سایر کشورهای اسلامی بود، پدیده اصول گرایی اسلامی مطرح شد. غرب که تا آن روز با سیری شتابان در پی همسانسازی فرهنگی و جهانی کردن فرهنگ خود بود و انتظار هیچ مقاومتی را نداشت، با سدّی محکم به نام اسلام ناب مواجه شد.
یکی از استراتژیهای مهم غرب در مقابله با اسلام، تحریف در بازنمایی واقعیت اسلام است. رسانهها در غرب، اسلام را به عنوان خطر و تهدیدی برای جوامع غربی و مسلمانان را به عنوان متحجّر، بنیادگرا، افراطی و جنگ طلب به تصویر کشیده و بازنمایی میکنند. به این نحو که جنبشهای احیاگری اسلامی را تحت عناوین سازمانهای تروریستی و بنیادگرا نامگذاری کرده، در بازنمایی جهان اسلام از طریق کلیشههای شرق شناسانه، آن را نوعی تهدید و یا چالش نظامی و امنیتی برای غرب معرفی میکنند. [1]
از جمله محورهای فعالیت رسانههای وابسته به نظام سلطه در مقابله با جریان اصولگرایی اسلامی...
، ظالمانه و عقبمانده جلوه دادن احکام و مقررات شرعی حاکم بر حقوق و شخصیت زن، در جوامع اسلامی بوده است.
تغییر معنایی نشانه حجاب با استناد به حقوق زنان
رسانههای وابسته به نظام سلطه میکوشند تا با ارسال پیامهایی در جهت حمایت از حقوق زنان، سیاستهای خصمانه خود را در خصوص بیحجابی پیریزی کنند. فعالیت شبکههای دیداری و شنیداری فارسی زبان خارج از کشور در این باره بر محورهای زیر متکی است:
1. تضییع حقوق زنان در مبانی دینی ریشه دارد؛
2. قوانین تبعیضآمیز در جوامع اسلامی، زنان را به شهروندان درجه دو تبدیل کرده است؛
3. حدود شرعی بر خلاف حقوق بشر است و باید جلوی اجرای آن گرفته شود.
رسانههای غربی، محورهای سه گانه یاد شده را در برنامههای خبری، گزارشی، تحلیلی و مستند و همچنین در برنامههای نمایشی دنبال میکنند و در سالهای اخیر، دهها فیلم سینمایی برای ترسیم چهره خشن، نامطلوب و ظالمانه از روابط زن و مرد و ضوابط و چارچوبهای حاکم بر این موضوع، در جوامع اسلامی تولید و ارائه کردهاند. [2]
تغییر معنایی نشانه حجاب با ارسال پیامهای فرهنگی ـ سیاسی
برنامههای رصد شده از دو شبکة خبری ـ تحلیلی ماهوارهای فارسی زبان؛ یعنی «بی.بی.سی فارسی و صدای آمریکا» در سال 1389 ش نشان میدهد این دو شبکه در این سال، دهها برنامه در قالب خبر، گزارش، مستند، گفتگو، میزگرد و ... با موضوع حجاب و روابط زن و مرد در ایران تهیه و پخش کردهاند.
ادامه
مطلب...
اندیشههای حاکم بر جوامع غربی از جمله: اومانیسم، فردگرایی، اصالت جسم و... و همچنین دغدغة حفظ آن، به جهت همسو بودن این افکار و اصول با مقاصد غربیها، انگیزهای شد برای مقابله با فرهنگ حجاب. در کنار این اصل کلّی، دلایل دیگری نیز برای این مسئله بر شمرده میشود که به برخی از آنها شاره میکنیم:
نشانهای تهدید کننده: حجاب در قرن بیست و یکم ـ که به قرن ضد سیاستهای اسلامی شناخته میشود ـ به نشانه تهدید کنندهای تبدیل شده است. [1] عمده دلیل مبارزه با فرهنگ حجاب، به تقابل با نظام دینی بر میگردد. به این بیان که: وقتی زن مسلمانی، حجاب را انتخاب میکند و آن را به عنوان نوعی پوشش در انظار دیگران قرار میدهد، به وسیله آن، پیامی از تمام مبانی فکری او به دیگران منعکس میشود. مشاهده یک زن محجّبه این پرسش را ایجاد میکند که ...
این نماد برآمده از چه بنیان فکری است؟ این ایجاد پرسش، انگیزة تحقیق در خصوص «عقیده منتجّ به حجاب» را به وجود میآورد.
نمادی همسو با بیداری اسلامی: در چند سال اخیر، شاهد رشد فکری و بیداری ملتها، به خصوص کشورهای اسلامی بودهایم که زنان و مردان در این مناطق با شیوههای اعتراضی خود، در پی تغییرات اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورهای خود هستند تا با به دستگیری ساختار سیاسی و حکومت موجود و تصمیمگیری مناسب بر اساس آموزههای اسلامی، بتوانند در جهت عدالت و احقاق حقوق خویش حرکت کنند.
در این موج بیداری حضور زنان در کنار مردان از شاخصههایی است که تعجب جهانیان را برانگیخته است. زنانی که تا قبل از شروع جنبش بیداری، بر اساس تبلیغات فریبنده غرب و جنبشهای فمینیستی و نگاههای متحجرانه، در جریان جهانی غرق شده بودند؛ ولی به مرور زمان و تغییراتی که حاصل شد، فهمیدند که در دنیای امروز به کالایی برای تجارت تبدیل شدهاند.
ادامه
مطلب...
گاهی نوع پوشش، مدل مو، موقعیّت اجتماعی، خنده، لبخند، اخم و گریه طرف مقابل، برای ما معنا دار است و حتّی گاهی ساعتها میتوان راجع به آن، گفت و نوشت؛ بنابراین همواره همه مطالبات، احساسات، ارتباطات و شناخت انسانها، به محتوای سخن آنها (یعنی لُبّ مطلبی که میگویند) ختم نمیشود.
حتّی یک محتوا را میتوان به گونههای مختلف بیان کرد، به نحوی که شنونده، معانی متفاوت در ذهنش ایجاد شود؛ مثلاً جمله ساده (بچه کجایی؟) را میتوان با لحنهای متفاوت گفت و شنونده، معانی؛ تهدید، کنجکاوی، حسادت، ثبت اطلاعات، ترس، تعجّب، یا حتّی عشق و علاقه را برداشت کند.
بنابراین حرکات و سکنات انسانها، گاهی زبان دار است. حالا آیا ما اجازه داریم به هر لحنی که دلخواهمان بود، حرف بزنیم؟ حتّی اگر موجب منحرف کردن طرف مقابل باشد؟ اسلام چنین اجازهای به ما داده است یا خیر؟
خدا در سوره احزاب، آیه 32 تکلیف را به صراحت کامل مشخص کرده و میفرماید: إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند.
ادامه
مطلب...